اصل و مآل کار. (آنندراج). پایان و انجام کار. نتیجۀ کار. سرانجام کار: شیرین پسران که دلبر و دلدارند در دیدۀ بلبلان، گل بی خارند غافل ز ته کار نباشی کاینها در کیر نهان همچو رطب کس دارند. قبول (از آنندراج). دور بیتابی که از حسن ته کار آگه اند چون حنای بسته می دانند کار بسته را. محسن تأثیر (ایضاً). رجوع به ته و دیگرترکیبهای آن شود
اصل و مآل کار. (آنندراج). پایان و انجام کار. نتیجۀ کار. سرانجام کار: شیرین پسران که دلبر و دلدارند در دیدۀ بلبلان، گل بی خارند غافل ز ته کار نباشی کاینها در کیر نهان همچو رطب کس دارند. قبول (از آنندراج). دور بیتابی که از حسن ته کار آگه اند چون حنای بسته می دانند کار بسته را. محسن تأثیر (ایضاً). رجوع به ته و دیگرترکیبهای آن شود
توبه کننده. تائب. توبه دار. نادم و پشیمان از گناه. (ناظم الاطباء) : آتشم در جان گرفت از عود خلوت سوختن توبه کارم توبه کار از عشق پنهان باختن. سعدی. من که عیب توبه کاران کرده باشم بارها توبه از می وقت گل، دیوانه باشم گر کنم. حافظ. من همان ساعت که از می خواستم شد توبه کار گفتم این شاخ ار دهد باری، پشیمانی بود. حافظ. شرابی که از یمن او توبه کار ز بند تقید شود رستگار. ملا طغرا (از آنندراج). رجوع به توبه و دیگر ترکیبهای آن شود
توبه کننده. تائب. توبه دار. نادم و پشیمان از گناه. (ناظم الاطباء) : آتشم در جان گرفت از عود خلوت سوختن توبه کارم توبه کار از عشق پنهان باختن. سعدی. من که عیب توبه کاران کرده باشم بارها توبه از می وقت گل، دیوانه باشم گر کنم. حافظ. من همان ساعت که از می خواستم شد توبه کار گفتم این شاخ ار دهد باری، پشیمانی بود. حافظ. شرابی که از یمن او توبه کار ز بند تقید شود رستگار. ملا طغرا (از آنندراج). رجوع به توبه و دیگر ترکیبهای آن شود
ضایعکار و فاسدکار و خراب کننده. (ناظم الاطباء). تبه کار. که کاری زشت کند. بدکار. طالح. عاصی. مفسد. فاسق. فاجر. سیاه نامه. رجوع به تباه و دیگر ترکیب های آن شود
ضایعکار و فاسدکار و خراب کننده. (ناظم الاطباء). تبه کار. که کاری زشت کند. بدکار. طالح. عاصی. مفسد. فاسق. فاجر. سیاه نامه. رجوع به تباه و دیگر ترکیب های آن شود